در ادامه....

گذشته بر این قلمی به دست و آرام اما امیدوار و پر هیجان .....
نمی دانم که چه شد از دستم افتاد و دیگر ننوشت ......
و ناگاه در اوج احساس و امید نشست ......
و چه نشستن بی صدا و آرامی.....
تا بگوید دوباره و از نو ......
شروع کن .....
شروع...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد